ماده 101 - در مورد ماده 1244 قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تأخیر درفرستادن صورتحساب به واسطه عذر موجه بوده است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقاء یا مجدداً او را به قیمومت معین نمود. ماده 102 - محجور میتواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجرخروج محجور را از تحت قیمومت اعلام مینماید. باب چهارم - امور راجع به امین ماده 103 - علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین میشود در موارد زیر نیز امین معین خواهد شد: 1 - برای اداره سهمالارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد در صورتی که جنین ولی یا وصی نداشته باشد. 2ـ برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد. ماده 104 - کسی که در اثر کبر سن یا بیماری و امثال آن از اداره تمام و یا بعض اموال خود عاجز شده میتواند از دادگاه بخواهد که برای اداره اموالاو امین معین شود. ماده 105 - تعیین امین برای جنین در دادگاه شهرستانی به عمل میآید که مادر جنین در حوزه آن دادگاه اقامت دارد و برای کسی که عاجز از ادارهاموال خود است دادگاه شهرستانی که شخص نامبرده در حوزه آن اقامت دارد و در سایر مواردی که احتیاج به تعیین امین پیدا میشود دادگاه شهرستانیصالح است که در حوزه آن دادگاه احتیاج به تعیین امین حاصل شده است. ماده 106 - سایر امور مربوطه به امین با دادگاهی است که امین را تعیین کرده است. ماده 107 - در مورد جنین دادستان و اقربای جنین و در مورد مصارف عمومی دادستان و هر ذینفعی میتواند از دادگاه درخواست تعیین امیننماید. ماده 108 - دادستان میتواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند به دادگاه معرفی نموده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بیناشخاص نامبرده یا اشخاص دیگر که طرف اعتماد باشند یک یا چند نفر را به سمت امین معین مینماید. ماده 109 - مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بردیگران مقدم خواهند بود. ماده 110 - در غیر مورد جنین پدر و جد و مادر و اولاد و زن و شوهر کسی که امین برای اداره اموال او معین میشود با داشتن صلاحیت به ترتیبمذکور بر دیگران تقدم دارند و در صورت نبودن اشخاص مذکور سایر اقربا بر دیگران مقدم هستند. ماده 111 - دادگاه میتواند علاوه بر امین یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین نماید. ماده 112 - صورت تعدد امین و ناظر دادگاه باید حدود اختیارات آنها را معین نماید و نیز میتواند وظایف امناء متعدد را تفکیک کند. ماده 113 - حفظ و نظارت اموال در مواردی که محتاج به تعیین امین است مادام که امین معین نشده به عهده دادستانی است که اموال در حوزه اویافت میشود. ماده 114 - در خارج ایران مأمورین کنسولی ایران حق دارند برای اداره اموال ایرانیان که محتاج به تعیین امین و واقع در حوزه مأموریت آنها استموقتاً نصب امین نمایند و باید تا ده روز پس از نصب امین مدارک عمل خود را به وسیله وزارت امور خارجه به وزارت دادگستری بفرستند - نصب امیننامبرده وقتی قطعی میگردد که دادگاه شهرستان تهران تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ کند. ماده 115 - وظایف و اختیاراتی که به موجب قانون و نظامات مربوطه در مورد دخالت دادستانها در امور محتاج به تعیین امین مقرر است در خارجایران به عهده مأمورین کنسولی خواهد بود. ماده 116 - اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مأمور کنسولی مأموریت خود را در کشور آن دولت اجراء میکند ترتیبیبر خلاف مقررات دو ماده فوق اتخاذ شده باشد مأمورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات عهدنامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء خواهندکرد. ماده 117 - اشخاصی که نباید به قیمومت منصوب شوند به سمت امین معین نخواهند شد. ماده 118 - کسی که به عنوان عجز از اداره اموال برای او امین معین شده اگر تصرفی در اموال خود بنماید نافذ است و امین نمیتواند او را ممانعتنماید. ماده 119 - مقررات راجع به وظائف و اختیارات و مسئولیت قیم شامل امین غائب و جنین هم میشود. ماده 120 - سمت امینی که برای جنین معین شده است پس از تولد طفل زائل میشود و در غیر این مورد نیز پس از زوال سببی که موجب تعیینامین شده است سمت امین زائل خواهد شد. ماده 121 - مقررات راجع به عزل قیم نسبت به امین هم جاری است. ماده 122 - امینی که برای اداره اموال مربوطه به مصارف عمومی تعیین میشود باید به ترتیبی که مقرر شده و موافق مصلحت اموال را اداره و درمصارف مخصوصه که مقرر شده است صرف نماید. ماده 123 - امینی که برای اداره اموال عاجز معین میشود به منزله وکیل عاجز است و احکام وکیل نسبت به او جاری است. ماده 124 - امین باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مدت مسافت مذکور در آیین دادرسی مدنی قبول یا عدم قبول سمت امانت را به دادگاهاطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خود را اطلاع نداد شخص دیگری معین خواهد شد مگر اینکه قبل از تعیین دیگری قبول سمت امانت را به دادگاهاطلاع دهد که در این صورت همان شخص به سمت امانت باقی خواهد ماند. ماده 125 - هزینه حفظ و اداره اموالی که برای آن امین معین شده است از اموال نامبرده برداشته خواهد شد. باب چهارم - راجع به غائب مفقودالاثر فصل اول - در صلاحیت دادگاه ماده 126 - امور راجع به غائب مفقودالاثر با دادگاه شهرستان محلی است که آخرین اقامتگاه غائب در آن محل بوده. ماده 127 - هر گاه آخرین اقامتگاه غائب در خارج از ایران باشد دادگاهی برای رسیدگی به امور غائب صالح است که آخرین محل سکونت غائب درحوزه آن دادگاه بوده. ماده 128 - هر گاه غائب در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته یا اقامتگاه و محل سکنای او در ایران معلوم نباشد دادگاه محلی برای رسیدگی بهامور غائب صالح است که ورثه غائب در آن محل اقامت یا سکنی دارند. ماده 129 - در صورتی که ورثه غائب در ایران معلوم نباشد دادگاهی صالح است که غائب در آنجا مال دارد. فصل دوم - در تعیین امین ماده 130 - دادستان و اشخاص ذینفع از قبیل وراث و بستانکار حق دارند از دادگاه درخواست تعیین امین برای اداره اموال غائب بنمایند. ماده 131 - پس از وصول درخواست تعیین امین دادگاه در خصوص غیبت و اینکه غائب کسی را برای اداره اموال خود معین کرده است یا نه تحقیقنموده و پس از احراز غیبت و وجود شرایط ماده 1012 قانون مدنی تعیین امین مینماید. ماده 132 - کسی که در زمان غیبت غائب عملاً متصدی امور او باشد در موقع تعیین امین برای غائب آن شخص بر دیگران مقدم خواهد بود. ماده 133 - غائبی که تابعیت او مشکوک است تابع مقررات راجع به تبعه ایران است. ماده 134 - سایر احکام امین غائب مطابق احکام مذکور در قانون مدنی و باب سوم این قانون است. ماده 135 - بعد از صدور حکم موت فرضی غائب یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن غائب سمت امین زایل میشود. فصل سوم - دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه ماده 136 - بعد از گذشتن دو سال تمام از آخرین خبر غائب ورثه او میتوانند از دادگاه درخواست کنند که دارایی غائب به تصرف آنها داده شود. ماده 137 - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد: 1 - نام و مشخصات درخواستکننده. 2 - مشخصات غائب. 3 - تاریخ غیبت. 4 - ادله و جهاتی که به موجب آن درخواستکننده حق این درخواست را برای خود قائل است. ماده 138 - پس از وصول درخواستنامه دادگاه با حضور درخواستکننده و دادستان به دلائل درخواست رسیدگی مینماید و نیز راجع به اقامتگاهغائب و تاریخ غیبت و معلوم نبودن محل او بازجویی لازم نموده و در صورت احراز صلاحیت درخواستکننده آگهی مشتمل بر درخواست نامبرده ودعوت اشخاصی که از غائب اطلاعی دارند برای اظهار اطلاع به دادگاه ترتیب میدهد. ماده 139 - آگهی مذکور فوق در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر میشود و پس از یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی در صورتوجود شرایط مذکور در ماده 1025 و 1026 قانون مدنی اموال غائب به تصرف ورثه او داده میشود. ماده 140 - در صورتی که غائب برای اداره اموال خود کسی را معین کرده باشد و آن کس فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتش برای اداره اموالاز بین برود امین برای اداره اموال معین میگردد و اموال به تصرف ورثه داده نمیشود تا حکم موت فرضی غائب صادر شود. ماده 141 - هر گاه در بین اموال غائب مال ضایع شدنی باشد ورثه یا امین که اموال غائب به تصرف آنها داده شده آن مال را فروخته و از نتیجهفروش با رعایت مصلحت غائب مالی خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد مینماید. ماده 142 - هر یک از امین و ورثه که اموال غائب به تصرف آنها داده شده است میتوانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را که مورد احتیاجنیست فروخته و از پول آن مال دیگری که موافق مصلحت غائب باشد خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد بنمایند. ماده 143 - در موردی که اموال غائب به ورثه تسلیم میشود هر گاه وصیتی شده باشد اموال مورد وصیت به وصی یا موصیله داده میشودمشروط به اینکه مطابق ماده 1026 قانون مدنی تأمین بدهند. ماده 144 - ورثه و وصی و موصیله که اموال غائب موقتاً به آنها تسلیم میشود باید اموال را با رعایت مصلحت غائب حفظ و اداره نمایند و آنها دراداره اموال غائب به منزله وکیل او خواهند بود. ماده 145 - در مورد تسلیم اموال به امین یا ورثه دادگاه به درخواست یکی از ورثه یا امین صورتی از اموال و اسناد غائب تنظیم مینماید و اینصورت در دفتر دادگاه بایگانی میشود و اشخاص ذینفع میتوانند از آن رونوشت بگیرند. ماده 146 - در صورتی که ورثه درخواست کنند صورت اموال با حضور دادستان تنظیم و بهای اموال به توسط کارشناس معین و در صورت اموالبهای آنها قید شود دادگاه درخواست نامبرده را میپذیرد و هزینه ارزیابی از مال غائب برداشته خواهد شد. ماده 147 - نفقه اشخاص واجبالنفقه غائب و دیون غائب از وجوه نقد یا منافع اموال او داده میشود و در صورت عدم کفایت از اموال منقولهفروخته خواهد شد و اگر اموال منقول هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته میشود. ماده 148 - در غیر مورد ماده قبل ورثه و امین حق ندارند اموال غیر منقول غائب را بفروشند یا رهن بگذارند. ماده 149 - در دعوی بر غائب ورثه یا امین که مال به تصرف آنها داده شده طرف دعوی خواهند بود و همچنین ورثه یا امین حق دارند برای وصولمطالبات غائب اقامه دعوی نمایند. ماده 150 - در موردی که اموال غائب به تصرف ورثه یا امین داده شده باشد دادگاه میتواند حقالزحمه متناسبی از درآمد اموال برای ورثه یا امینمعین نماید هزینه حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته میشود. ماده 151 - هر گاه بین ورثه غائب غائبی بوده که محتاج به تعیین امین باشد برای او نیز امینی معین و سهم شخص غائب به امین سپرده میشود. ماده 152 - هر گاه بین ورثه غائب محجوری باشد سهم او به ولی یا قیم یا وصی سپرده خواهد شد. فصل چهارم - در حکم موت فرضی ماده 153 - اشخاص زیر میتوانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را بنمایند: 1 - ورثه غائب. 2 - وصی و موصیله. ماده 154 - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد: 1 - مشخصات غائب. 2 - تاریخ غیبت. 3 - دلایلی که به موجب آن درخواستکننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد. 4 - ادله و اسنادی که مطابق ماده 1020 و 1021 و 1022 قانون مدنی ممکن است به موجب آن ادله و اسناد درخواست حکم موت فرضی غائب رانمود. ماده 155 - پس از وصول درخواستنامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواستکننده را در نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده راموجه دانست آگهی مطابق ماده 1023 قانون مدنی ترتیب میدهد و این آگهی در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر میشود و جلسهرسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی معین میگردد. مقررات این ماده در صورتی اجراء میشود که قبلاً در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی نشده باشد و چنانچه مطابق ماده 1025 قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا مینماید. ماده 156 - رسیدگی با حضور درخواستکننده و دادستان به عمل میآید - عدم حضور درخواستکننده مانع رسیدگی نیست. ماده 157 - دادگاه میتواند هر گونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور حکم موت فرضی حکم میدهد. ماده 158 - حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد: 1 - نام و نام خانواده درخواستکننده. 2 - مشخصات غائب. 3 - دلایل و مستندات حکم. 4 - تاریخ صدور حکم. ماده 159 - درخواستکننده میتواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی پژوهش بخواهد و رأی پژوهش قابل فرجام نیست. ماده 160 - بعد از قطعیت حکم موت فرضی تأمیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده است مرتفع میشود. ماده 161 - در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتی که راجع به موت فرضی او به عمل آمده است بلااثر خواهد شدمگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غائب شده است. باب پنجم - در امور راجع به ترکه فصل اول - در صلاحیت ماده 162 - امور راجع به ترکه عبارت است از اقداماتی که برای حفظ ترکه و رسانیدن آن به صاحبان حقوق میشود از قبیل مهر و موم و تحریر ترکهو اداره ترکه و غیره. ماده 163 - امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشتهبا دادگاهی است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده. ماده 164 - هر گاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته دادگاهی صالح است که ترکه در آنجا واقع شده و اگر ترکه در جاهای مختلف باشددادگاهی که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزههای متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی استکه قبلاً شروع به اقدام کرده. ماده 165 - هر گاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی که مطابق مواد فوق صالح است باشد دادگاهی که اموال در حوزهآن دادگاه است اقدامات راجع به حفظ اموال متوفی را از قبیل مهر و موم به عمل آورده رونوشت صورتمجلس عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دوماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است میفرستند. فصل دوم - در مهر و موم ماده 166 - دادگاه بخش مهر مخصوصی برای مهر و موم ترکه خواهد داشت و نمونه آن باید نزد رییس دادگاه شهرستان باشد. ماده 167 - اشخاص مذکور زیر میتوانند درخواست مهر و موم ترکه را بنمایند: 1 - هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنها. 2 - موصیله در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد. 3 - طلبکار متوفی که طلب او مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد به مقدار طلب در صورتی که در مقابل طلب رهن نبوده و ترتیب دیگریهم برای تأمین طلب نشده باشد. 4 - کسی که از طرف متوفی به عنوان وصایت معین شده باشد. ماده 168 - دادگاه بخش در موارد زیر پس از اطلاع اقدام به مهر و موم مینماید: 1 - در موردی که کسی که در خانه استیجاری یا مهمانخانه و امثال آن فوت شده و کسی برای حفظ اموال او نباشد. 2 - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد. در مورد شق اول این ماده مالک خانه یا مدیر مهمانخانه و امثال آنها مکلفند به دادگاه بخش اطلاع بدهند. ماده 169 - در مورد شق 2 ماده فوق مهر و موم فقط نسبت به اموال دولتی یا عمومی که نزد متوفی امانت بوده است به عمل میآید مگر اینکهاشخاص صلاحیتدار درخواست مهر و موم نسبت به بقیه اموال را بنمایند. ماده 170 - در صورتی که قبل از حضور دادرس دادگاه بخش در محل ترکه اقدام فوری برای حفظ ترکه لازم باشد اقدام مزبور به توسط دادستان و درجایی که دادستان نباشد به توسط کلانتری محل و اگر مأمورین شهربانی نباشند به توسط دهبان با حضور دو نفر معتمد محلی به عمل میآید و در موردمداخله دهبان دادستان میتواند در هر دهستان که مقتضی بداند دهبان را از مداخله منع کرده و صاحب دفتر رسمی یا یکی از مأمورین دولتی یا دو نفرمعتمد محلی را متفقاً به انجام این کار مأمور نماید مأمورین نامبرده مراتب را در صورتمجلس نوشته و آن را به دادگاه بخش میفرستند. ماده 171 - در هر موردی که از طرف مأمورین مذکور در ماده قبل ترکه مهر و موم میشود مأمورین نامبرده کلید قفلهایی را که به روی آن مهر و مومخورده است در پاکت یا لفافی مهر و موم نموده و به دادگاه بخش میفرستند. ماده 172 - در صورتی که بین ورثه محجوری باشد که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد دادرس باید پس از مهر و موم مراتب را به دادستان اطلاعدهد که جهت تعیین قیم اقدام نماید. ماده 173 - در صورتی که بین ورثه غائبی باشد که برای اداره اموال خود نماینده نداشته باشد اگر محل غائب معلوم است دادرس مهر و موم ترکه رابه او اطلاع میدهد و اگر محل غائب معلوم نباشد به دادستان اطلاع خواهد داد که در صورت اقتضاء جهت تعیین امین برای او اقدام کند. ماده 174 - رییس دادگاه در مواردی که باید اقدام به مهر و موم شود فوراً باید خود یا به وسیله کارمند علیالبدل اقدام به مهر و موم نماید و اگر علتیموجب تأخیر این اقدام گردد علت مذکور را در صورتمجلس مینویسد. ماده 175 - وقت مهر و موم را دادگاه به اشخاصی که ذینفع بداند اطلاع میدهد ولی نباید این امر موجب تأخیر مهر و موم شود. ماده 176 - در موقع مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم میشود: 1 - تاریخ سال و ماه و روز و ساعتی که اقدام به مهر و موم شده است. 2 - نام و مشخصات کسی که مباشر مهر و موم است. 3 - علتی که موجب مهر و موم شده است. 4 - نام و مشخصات و محل اقامت کسی که درخواست مهر و موم نموده و اگر دادرس به نظر خود اقدام به مهر و موم کرده باشد این نکته را درصورتمجلس مینویسد. 5 - نام و مشخصات و اظهارات اشخاص ذینفع که در موقع مهر و موم حاضر بودهاند. 6 - تعیین جایی که ترکه در آنجا مهر و موم شده از قبیل اتاق - صندوقخانه و گنجه. 7 - وصف اجمالی از اشیایی که مهر و موم نشده است. 8 - اموال در محل خود مهر و موم شده است یا محل آن تغییر داده شده. 9 - نگهبان در صورتی که معین شده باشد با ذکر اینکه نگاهبان را دادرس مستقلاً معین کرده یا بر حسب معرفی اشخاص ذینفع. 10 - اظهار کتبی و صریح با قید التزام از کلیه اشخاصی که با متوفی در یک جا زندگانی کرده و یا اموال در تصرف آنها بوده مشعر بر اینکه چیزی از اموالمتوفی را خارج یا مخفی نکرده و مطلع نیستند که دیگری به طور مستقیم یا غیر مستقیم اموال متوفی را برده یا مخفی کرده است. ماده 177 - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء کسی که مباشر مهر و موم است و اشخاص ذینفع برسد و در صورتی که اشخاص مزبور نخواهندیا نتوانند امضاء کنند مراتب در صورتمجلس ذکر میشود. ماده 178 - کلید قفلهایی که روی آن مهر و موم شده در دادگاه بخش بایگانی و این امر در صورتمجلس قید میشود. ماده 179 - نسبت به اموالی که مهر و موم آن ممکن نیست صورت اجمالی از آن برداشته شده و در صورت لزوم نگاهبانی بر آن میگمارند. ماده 180 - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد اموال نامبرده در همان محلی که متوفی گذارده است مهر و موم خواهدشد مگر اینکه موجبی برای تغییر محل باشد. ماده 181 - هر گاه در حین مهر و موم ترکه وصیتنامه یا برگهای دیگری پیدا شود که در لفافی مهر و موم شده باشد دادرس مشخصات اوراق وچگونگی مهر و موم و عنوانی که روی آن نوشته شده و نشانه روی لفاف را در صورتمجلس نوشته دادرس و حاضرین اگر معروف باشند و بتوانندامضاء کنند امضاء مینمایند و اگر امتناع از امضاء نمایند امتناع آنها از امضاء نوشته میشود. ماده 182 - لفاف مذکور در ماده فوق به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است فرستاده میشود. ماده 183 - اگر از عنوان روی لفاف یا علائم دیگری معلوم شود که برگها متعلق به غیر متوفی است دادرس برگها را به صاحبان آن رد نموده و رسیددریافت مینماید و مشخصات آن را در صورتمجلس مینویسد و اگر صاحبان برگها حاضر نباشند آن را تأمین مینماید تا صاحبان آنها مطالبه نمایند. حکم این ماده در موردی جاری است که معارضی نباشد و الا مطابق ماده قبل رفتار خواهد شد. ماده 184 - هر گاه وصیتنامه در لفاف نباشد دادرس اوصاف آن را در صورتمجلس نوشته آن را به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالحاست میفرستد. ماده 185 - دادگاهی که لفاف مذکور در مواد فوق به آنجا فرستاده شده است آن را باز میکند و در صورتی که برگها جزو ترکه باشد امانت نگاهمیدارد و الا اگر صاحبان آن حاضر باشند به آنها داده میشود و اگر حاضر نیستند محفوظ میماند تا صاحبان آن حاضر شوند و اگر معلوم نباشد که برگهامتعلق به کیست برگها در دادگاه میماند تا صاحب آن معلوم شود. ماده 186 - اگر به دادرس در ضمن عملیات مهر و موم اطلاعی راجع به وجود وصیتنامه داده شود دادرس جستجو نموده و چنانچه وصیتنامهموجود باشد به ترتیب مذکور در ماده 184 عمل میکند. ماده 187 - در مواردی که وصیتنامه معتبری به نظر دادرس میرسد که آن وصیتنامه مشتمل بر امور فوری باشد دادرس اجازه میدهد که امورمذکور انجام داده شود. ماده 188 - در موقع مهر و موم یا برداشتن مهر و موم اشیاء یا نوشتجاتی که داخل در ترکه نبوده و متعلق به زن یا شوهر متوفی یا متعلق به غیر باشدبه صاحبان آنها رد و مشخصات اشیاء نامبرده در صورتمجلس نوشته میشود. ماده 189 - آن مقدار از اثاثالبیت و غیره که برای زندگانی عیال و اولاد متوفی ضرورت دارد و همچنین اشیایی که قابل مهر و موم نیست مهر و مومنمیشود و اشیاء مزبور در صورتمجلس توصیف میگردد. ماده 190 - هزینهای که برای کفن و دفن متوفی با رعایت شئون او لازم و ضروری است از وجوه نقد برداشته میشود و اگر وجه نقد نباشد از ترکهبرداشته شده و به فروش میرسد و بقیه مهر و موم خواهد شد. ماده 191 - در صورتی که متوفی مالی نداشته یا مال قابل مهر و موم نباشد دادرس صورتمجلسی تنظیم نموده و این مطلب را در آن قید مینماید. ماده 192 - بعد از تحریر ترکه درخواست مهر و موم پذیرفته نمیشود و اگر در اثناء تحریر ترکه درخواست مهر و موم بشود فقط آن مقداری کهتحریر نشده است مهر و موم میگردد. ماده 193 - اشیاء ضایع شدنی یا اشیایی که نگاهداری آنها مستلزم هزینه بیتناسب است یا اموال کم قیمتی که حمل و نقل و نگاهداری آنها مستلزمزحمت و اشغال مکان وسیعی است ممکن است مهر و موم نشود و در این صورت اگر اشیاء نامبرده مورد احتیاج اشخاص واجبالنفقه نباشد فروختهشده و پول آن در صندوق دادگستری یا یکی از بانکهای معتبر تودیع میشود. فصل سوم - در برداشتن مهر و موم ماده 194 - کسانی که حق درخواست مهر و موم ترکه را دارند میتوانند رفع مهر و موم را هم درخواست نمایند. ماده 195 - درخواست برداشتن مهر و موم از دادگاه بخشی میشود که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است و هر گاه ترکه در حوزه دادگاه بخشدیگری باشد دادگاه بخش محل وجود ترکه به دستور دادگاه مذکور اقدام به رفع مهر و موم مینماید و صورتمجلس مربوط به این عمل را به دادگاهی کهدستور برداشتن مهر و موم را داده است میفرستد. ماده 196 - دادگاه بخشی که مهر و موم را برمیدارد روز و ساعت برداشتن مهر و موم را معین و به عموم وراث و وصی و موصیلهم که معروف ومحل اقامت آنها در حوزه آن دادگاه بخش باشد ابلاغ مینماید. ماده 197 - نسبت به اشخاص ذینفع که محل اقامت آنها خارج از حوزه دادگاه بخش باشد ابلاغ وقت به آنها لازم نیست و اگر وقت به اشخاصمذکور اطلاع داده نشود دادگاه به جای آنها متصدی دفتر رسمی یا یک نفر از معتمدین محل را معین و او را دعوت میکند که با حضور او مهر و مومبرداشته شود. ماده 198 - عدم حضور اشخاصی که وقت برداشتن مهر و موم به آنها اطلاع داده شده مانع از برداشتن مهر و موم نخواهد بود. ماده 199 - در صورتی که بین ورثه غائب یا محجور باشد رفع مهر و موم بعد از تعیین وکیل یا امین برای غائب و تعیین قیم برای محجور به عملخواهد آمد. ماده 200 - دادرس دادگاه بخش میتواند برداشتن مهر و موم را خود انجام دهد یا به کارمند علیالبدل رجوع نماید.
کد هدایت به بالا